دولت به مثابه بستر: بخش اول (ضرورت‌ها)

  • ۲۵ اسفند ۱۳۹۵
  • 6
  • بدون دیدگاه
  • نویسنده: مهدی یخچالی
  • لینک کوتاه:

مسئله مهمی که یکی از موضوعات روز دنیاست و مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است، ولی جایش در محافل علمی و اداری کشور خالیست ، موضوعی است با عنوان دولت به مثابه بستر یا پلتفرم (Government as a […]

دولت به مثابه بستر: بخش اول (ضرورت‌ها)

مسئله مهمی که یکی از موضوعات روز دنیاست و مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است، ولی جایش در محافل علمی و اداری کشور خالیست ، موضوعی است با عنوان دولت به مثابه بستر یا پلتفرم (Government as a Platform). شفافیت برای ایران، تلاش خواهد نمود در سلسله مطالبی به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته و تجربیات کشورهای مختلف دنیا در این خصوص را معرفی نماید. در اولین مطلب به بررسی ضرورت این موضوع و تأثیر به کارگیری این رویکرد در عملکرد دولت، خواهیم پرداخت.

دولت به مثابه بستر (پلتفرم)-بخش اول: ضرورت‌ها

مقدمه

مسئله مهمی که یکی از موضوعات روز دنیاست و مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است، ولی جایش در محافل علمی و اداری کشور خالیست ، موضوعی است با عنوان دولت به مثابه بستر یا پلتفرم (Government as a Platform). این موضوع ارتباط تنگاتنگی با مبحث شفافیت و دولت باز دارد و به نوعی زیرساخت فنی و عملیاتی برای تحقق شفافیت را فراهم می‏‌نماید.

شکل 1 – ارتباط دولت به مثابه بستر با مفاهیم مرتبط[1]

شفافیت برای ایران، تلاش خواهد نمود در سلسله مطالبی به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته و تجربیات کشورهای مختلف دنیا در این خصوص را معرفی نماید. در اولین مطلب به بررسی ضرورت این موضوع و تأثیر به کارگیری این رویکرد در عملکرد دولت، خواهیم پرداخت.

خدمات بهتر با هزینه کمتر

مسئله‌ای که تمام دولت‌ها با آن مواجه‌اند، کسری بودجه و کمبود منابع است. همچنین انتظار مردم از دولت برای ارتقای خدمات عمومی روز به روز بالاتر می‌رود. منابع و بودجه دولت برای برآوردن نیازها و انتظارات مردم کفایت نمی‏‌کند. مسئله ‌این است که دولت چطور می‌تواند بدون ‌اینکه پول بیشتری هزینه کند، با ارائه خدمات بیشتر و بهتر، این انتظارات را برآورده سازد؟

قطعا سرمایه‏‌گذاری در حوزه فناوری اطلاعات و اتوماسیون بیشتر، در دراز مدت به کاهش هزینه‌‏ها کمک می‏‏‌کند. ولی منابع برای سرمایه‏‌گذاری در این زمینه فعلا موجود نیست. پس باید تمرکز  از بهبود فرایندها به تغییر اساسی روش به دست آوردن خروجی‏‌ها و نتایج منتقل گردد.[2] باید به دنبال راهی بود که ضمن کاهش هزینه، امکان ارائه خدمات بیشتر و بهتر دولت به مردم فراهم گردد. تغییر این وضعیت، مستلزم تغییر تفکر دولت به نحوه ارائه خدمات دولتی است، تحولی که فراتر از تغییر سطحی در رویه‌های انجام کاری و یا بهینه‌سازی آنهاست.

به نظر می‏رسد با توجه به محدودیت منابع و مشکلات عملی در ارائه خدمات دولت، راهی جز رجوع به مردم و استفاده از توانمندی‏‌ها، قابلیت‏‌ها و منابع در اختیار آنها برای دولت وجود ندارد. برای این منظور نیازمند دولتی کوچکتر هستیم که برای خلق ارزش‏‌های عمومی، امکان استفاده از قابلیت‏‌ها، دانش و منابع موجود در جامعه را فراهم نماید.[3] با توجه به مشکلات مالی کشورها، دولتها باید هزینه‌های‌شان را کاهش داده و اندازه خود را کوچکتر نمایند. فناوری مبتنی بر وب امکان تعامل دولت با مردم و بخش خصوصی را برای حل مسائل جامعه فراهم می‏‌کند. در حقیقت حکومت باید برای مردم ابزارهای فنی لازم را برای توانمندسازی آنها فراهم نماید تا خودشان ارزش عمومی را برای خودشان ایجاد نمایند.[4] استفاده از توانمندی‌های مردم و بخش خصوصی هم موجب کاهش هزینه‌های دولت می‏‌گردد و هم به افزایش کیفیت خدمات و کارآمدی بیشتر منجر می‏‌شود.

بسیاری از رهبران دولت‎ها به ‌این نتیجه رسیده‌اند که علاوه بر‌ اینکه می‌توانند از تکنولوژی وب 2.0 در انتخابات به نفع خود استفاده کنند،‌ این تکنولوژی می‌تواند آن‏ها را در انجام بهتر کارهایشان نیز ‌یاری کند و از همین رو بسیاری آن را اصطلاحاً دولت 2.0 نیز می‌نامند. یکی از مهم ترین اصول وب 2.0‌ ، نگاه کردن به وب به عنوان ‌یک بستر (platform) است. مسئله این است که چگونه دولت تبدیل به‌ یک پلتفرم باز ‌شود، به طوری که به مردم درون و بیرون از دولت اجازه ‌دهد دست به نوآوری بزنند. چگونه‌ سیستمی ‌را طراحی ‌کنیم که در آن همه‌ی خروجی‌ها‌ از قبل تعیین شده نباشد و در عوض از طریق تعامل بین دولت و شهروندان تکامل ‌یابد، به همان صورت که ‌یک ارائه دهنده‌ی خدمات، جامعه‌ی کاربرانش را توانمند می‌سازد؟[5]

یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه، انگلستان است. دیوید کمرون در سال 2010 و سخنرانی‏‌های بعد از آن به این موضوع پرداخته است. او معتقد است:

“بازسازی مجدد دولت و خدمات عمومی ‌و ‌ایجاد رفاه از طریق دادن قدرت بیشتر به مردم نسبت به زندگی‌شان، دادن حق انتخاب و نشاندن آن‌ها در مسند حکمرانی امکان‌پذیر خواهد بود.‌ این تفکر به همراه استفاده از قدرت فناوری اطلاعات ‌این مسئله را ممکن می‌سازد که بدون نیاز به‌صرف پول زیاد، بتوان رفاه عمومی‌ را افزایش داد.”[6]

تأثیرات دولت به مثابه پلتفرم

فناوری‌های دیجیتال نوین در حال متحول کردن روش زندگی و کار و همچنین نحوه تعامل ما با هم شده‌اند. دولت‌ها نیز از این فرصت برای تغییر نحوه تعامل خود با شهروندان استفاده می‌نمایند. بسیاری از کشورهایی که از کارایی بالایی برخوردارند، چنین رویکردی را اتخاذ نموده‌‏اند، رویکردی که به آنها امکان سرعت، پویایی و سهولت ارائه خدمات به مردم را داده است. با به کارگیری دیدگاه شهروند محور، آنها در حال تغییر بوروکراسی حجیم و پیچیده خود به خدمات عمومی دیجیتال قابل دسترس هستند. دولتها به آرامی در حال تغییر شکل خود به پلتفرم‏‌هایی هستند که امکان گفتگو، مشارکت و فعال شدن مردم را فراهم می‏‌نماید.[7]

موسسه accenture اخیراً به بررسی تأثیر دیجیتال شدن دولت‌ها بر شرایط اقتصادی، شرایط اجتماعی و خدمات عمومی پرداخته است. این مطالعات نشان می دهد که 1% افزایش در دیجیتال کردن دولت، موجب:

  • 0.5 درصد افزایش در سطح GDP (تاثیر اقتصادی)
  • 0.13 واحد افزایش در شاخص توسعه انسانی (تاثیر اجتماعی)
  • 13.67 واحد افزایش در شاخص نوآوری جهانی (تأثیر در خدمات عمومی)[8]

gap

شکل 2 – فواید دیجیتال شدن کشورها[8]

یکی دیگر از دلایل بالابودن هزینه‌های ارائه خدمات عمومی توسط سازمان‏های دولتی، عدم به کارگیری تفکر پلتفرمی در ارائه خدمات است. این هزینه‏‌ها شامل هزینه‏‏‌‌های ایجاد زیرساخت‏های فنی و نیروی انسانی جهت طراحی، مدیریت و نگهداری سامانه‏‌های الکترونیک مشابه ولی به طور مجزا در سازمان‌های دولتی است. تفکر پلتفکرمی پیشنهاد می‌دهد که از امکانات فنی و انسانی مشترک در سطح دولت برای ارائه خدمات مختلف عمومی استفاده گردد.

gap

شکل 3 – استفاده از زیرساخت مشترک برای ارائه خدمات متفاوت[9]

دریافت فایل

دریافت فایل  «حاکمیت به مثابه بستر» بخش اول
حجم: 391 کیلوبایت

مطالب مرتبط با موضوع “دولت به مثابه بستر”

* بخش دوم: اهمیت مشارکت مردم

* بخش سوم: راه های مشارکت مردم “فراتر از انتخابات”

* بخش چهارم: نقش فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات

مولف

مهدی یخچالی؛ دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه تهران

منابع