آیا با شفافیت نمی‌توان دروغ گفت؟

  • ۲۷ فروردین ۱۳۹۵
  • 7
  • بدون دیدگاه
  • نویسنده: نویسنده میهمان
  • لینک کوتاه:

حکومت‌ها همواره با این دغدغه مواجه بوده‌اند که چگونه می‌توان اعتماد مردم را جلب کرد؟ در عصر جدید و با گسترش شفافیت، فائق آمدن بر این مسئله رو به سهولت گذاشته است. دولت‌ها هم روز به روز بیشتر به استفاده […]

آیا با شفافیت نمی‌توان دروغ گفت؟

حکومت‌ها همواره با این دغدغه مواجه بوده‌اند که چگونه می‌توان اعتماد مردم را جلب کرد؟ در عصر جدید و با گسترش شفافیت، فائق آمدن بر این مسئله رو به سهولت گذاشته است. دولت‌ها هم روز به روز بیشتر به استفاده از این مزیت ترغیب می‌شوند. اما واقعاً با چه سنگ محکی می‌توان دروغ را از شفافیت تشخیص داد؟

حکومت‌ها همواره با این دغدغه مواجه بوده‌اند که چگونه می‌توان اعتماد مردم را جلب کرد؟ در عصر جدید و با گسترش شفافیت، فائق آمدن بر این مسئله رو به سهولت گذاشته است. دولت‌ها هم روز به روز بیشتر به استفاده از این مزیت ترغیب می‌شوند. اما واقعاً با چه سنگ محکی می‌توان دروغ را از شفافیت تشخیص داد؟

پیش‌تر گفتیم یکی از پیامدهای ارتقاء شفافیت حاکمیت، ایجاد اعتماد فزاینده‌ی مردم به حاکمیت است. اعتمادی که ناشی از صداقت و درستکاری از سوی حاکمیت است و منجر به حل بسیاری از مشکلاتی می‌شود که شاید حل کردن آن‌ها بدون شفافیت مشکل به نظر برسد. همین مزیت، باعث شده است حاکمیت کشورهای مختلف، گام‌هایی را جهت شفافیت بردارد که در بسیاری از موارد منجر به نتایجی فراتر از انتظار شده است.[1]

اما یک سؤال: آیا واقعاً نمی‌توان با شفافیت دروغ گفت؟

حالتی را در نظر بگیرید که دولت، حاکمیت یا مسئولین برای عملی کردن برنامه‌ها یا طرح‌هایشان نیاز مبرم به اعتماد و مشارکت مردم داشته باشند و از طرف دیگر به هر دلیلی نخواهند اقدام به شفاف کردن برنامه‌ها و منتشر کردن اطلاعات آن‌ها کنند؛ بنابراین شروع به ‌دروغ‌گویی می‌کنند و اطلاعاتی را در اختیار مردم قرار می‌دهند که خلاف واقع است؛ اما چون قوانین شفافیت را حاکمیت وضع کرده است و میزان و محتوای اطلاعات منتشرشده را نیز دولت کنترل می‌کند، تشخیص اینکه دولت یا مسئولین عملاً دروغ می‌گوید برای مردم میسر نیست. برای مثال فرض کنید یک نماینده‌ی مجلس در اواخر دوره‌ی چهارساله‌ی خود برای این‌که بتواند دوباره از همان حوزه‌ی انتخابی رأی بیاورد دست به انتشار گزارش‌هایی از عملکرد خود در دوره‌ی گذشته میزند که مثلاً من در مورد فلان موضوع مطرح‌شده در مجلس فلان موضع را گرفتم یا در فلان جا این‌چنین تذکر دادم و این‌چنین نطق کردم و خلاصه پشت سر هم به مردم دروغ بگوید و گزارش دقیقی از فعالیت خود به مردم ارائه بدهد که همه‌اش دروغ است؛ اما تشخیص این‌که این فرد دروغ می‌گوید عملاً برای مردم میسر نیست. یا فرض کنید رییس جمهور پس از یک دوره برای این‌که بخواهد دوباره رأی مردم جلب کند گزارشی از عملکرد خود ارائه می‌دهد. مثلاً می‌گوید ما در فلان وزارت خانه این‌گونه عمل کردیم یا در مثلاً این مقدار صادرات داشتیم و ارز به کشور وارد کردیم؛ اما باز تشخیص راستی و دروغ این گزارش‌ها برای مردم میسر نیست. درواقع دولت و مسئولین به‌طور شفاف و نامحسوس به مردم دروغ می‌گویند و از شفافیت به‌عنوان سرپوشی برای فساد خود استفاده می‌کنند. با همه‌ی این اوصاف، آیا با شفافیت نمی‌توان دروغ گفت؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت هم بله و هم خیر؛ یعنی هم می‌توان و هم نمی‌توان با شفافیت دروغ گفت؛ یعنی می‌توان حالتی را متصور شد که در آن شفافیت به‌جای کاهش زمینه‌های دروغ و فساد خود سرپوشی شود برای رانت و اختلاس؛ اما واقعاً چه موقع این شرایط می‌تواند برای یک دولت و ملت شکل واقعی و عینی پیدا کند؟ زمانی که:

  • ·         اطلاعات ناقص ارائه شوند. (شفافیت کامل نباشد.)

اگر اطلاعات منتشرشده توسط دولت پراکنده و ناقص باشد، همچنان زمینه‌ی دروغ‌گویی باقی می‌ماند؛ چراکه این اطلاعات قابل ارزیابی و تحلیل نیستند و نمی‌توان بر پایه‌ی آن‌ها آماری دقیق به دست آورد، به این دلیل است که میگوییم شفافیت روش و آیین خود را دارد و هر نوع منتشر کردن اطلاعات را شفافیت نمی‌گویند. اخبار و گزارش‌هایی که دولت همه‌روزه از برنامه‌های آینده یا پروژه‌های انجام‌شده منتشر می‌کند بیانگر این نیستند که دولت در جهت شفافیت قدم برمی‌دارد و نباید انتظار داشت که با ادامه‌ی این روند فساد و دروغ در سیستم اداری و دولتی کم شود. ضمناً باید توجه داشت که اگر شفافیت درست اجرا شود حجم اطلاعات منتشرشده بسیار بیشتر از حد تصور خواهد بود و دولت دیگر قادر نخواهد بود همه‌ی آن‌ها را خلاف واقع منتشر کند؛ بنابراین با تحلیل داده‌ها[2] به‌راحتی می‌توان به ناهمخوانی برخی از آن‌ها پی برد. به‌عبارت‌دیگر بسته‌های اطلاعاتی به بررسی متقابل همدیگر[3] می‌پردازند و در طیف وسیعی از اطلاعات، این بسته‌ها از جنبه‌ها و زوایای مختلف همدیگر را بررسی می‌کنند و کوچک‌ترین ناهماهنگی در کوتاه‌ترین زمان مشخص می‌شود. برای مثال، کل مالیات مأخوذه اعلام‌شده توسط دولت باید با مجموع مالیات سی استان و کل مالیات هر استان باید با مجموع مالیات شهرستان‌هایش برابری داشته باشد و همین روند تا سطح هر ممیزی در داخل هر شهرستان پیش می‌رود. بدین ترتیب اطلاعات همدیگر را تائید یا تکذیب می‌کنند.

  • ·         استانداردهای شفافیت به‌طور کامل رعایت نشده باشد.

اگر در طول روند شفاف‌سازی، دولت یا مسئولین استانداردهای آن را رعایت نکنند، باز هم انتشار اطلاعات، هر چه قدر هم که دقیق و کامل باشد، قابل‌استفاده نخواهد بود. ارائه‌ی اطلاعات خارج از آنچه در شفافیت کیفیت آن گفته ‌شده کمکی به برچیدن زمینه‌های دروغ نمی‌کند. برای مثال یکی از استانداردهای شفافیت، رعایت انتشار داده‌ها در قالب‌های مخصوص[4] است که عدم توجه به آن باعث می‌شود انبوهی از داده‌ها بلااستفاده شوند و قابل تجزیه‌وتحلیل نباشند.

  • ·         جامعه آگاه و ناظر و ارزیاب نباشد.

حتی اگر اطلاعات کامل ارائه شوند و استانداردهای شفافیت رعایت شوند، باز هم دولت می‌تواند به دروغ‌گویی ادامه دهد و درواقع هرچند رسیدن به سطوحی از شفافیت به‌خودی‌خود بسیار ارزشمند است اما این فرآیند جلوگیری از دروغ‌گویی، زمانی کامل می‌شود که مردم دست به ارزیابی دولت و حکومت بزنند. اگر مردم حساس و پیگیر نباشند، دولت شفافیت را مانعی برای دروغ‌گویی و فساد خود نمی‌بیند و اگرچه آن را در بالاترین سطح رعایت کند. ارائه‌ی اطلاعات دقیق و استاندارد زمانی ارزش واقعی خود را پیدا می‌کند که مردم از آن‌ها در جهت ارتقای بازدهی و کارآمدی استفاده کنند و اگر این‌چنین نباشد شفافیت هم دردی را درمان نمی‌کند.

با توجه به آنچه گفته شد مدعی هستیم که اگر شفافیت به‌درستی اجرا شود به‌طور کامل می‌تواند زمینه‌های دروغ‌گویی را از بین ببرد و بر اساس آن به بهبود نظام اداری و دولتی کمک شایان توجهی کند؛ اما در پایان اشاره به دو نکته را لازم و ضروری میدانیم.

  • وقتی شفافیت نباشد، دروغ‌گویی ساده‌تر است از وقتی که شفافیت باشد!

نکته‌ی اول این‌که اساساً باید توجه داشت در شرایطی که شفافیت اجرا نشده است دروغ‌گویی و نشر اکاذیب به‌راحتی امکان‌پذیر است؛ چرا که در این وضعیت اولاً اطلاعاتی از برنامه‌های دولتی از سوی دولت نشر و در اختیار عموم مردم قرار داده نمی‌شود و مردم عملاً در بی‌خبری کامل از فعالیت‌های دولتی به سر می‌برند. ثانیاً اگر هم دولت اقدام به نشر اطلاعات برنامه‌های خود کند، این اطلاعات به‌قدری پراکنده و خبرگونه هستند که نمی‌توان آن‌ها را تحلیل کرد و آماری دقیق و از آن‌ها ارائه داد. لذا در واقع تشخیص صحت‌وسقم اطلاعات و راست و دروغ آن‌ها، در شرایط عدم اجرای شفافیت ناممکن خواهد بود.

  • ·         شفافیت، بصورت فزاینده زمینه‌های دروغ‌گویی را کاهش می‌دهد!

نکته دوم، اگر بخواهیم از منظری مبنایی و تئوریک به ماجرا نگاه کنیم خواهیم گفت در بحث مبانی شفافیت[5] عنوان کردیم که عملی شدن شفافیت از طرف دولت آثار مثبتی دارد که اجتناب‌ناپذیر است و برای عموم مردم محسوس است. به‌عبارت‌دیگر اگر شفافیت به‌طور صحیح در کشوری اجرا شود پیامدهای مثبتی را هم به دنبال خواهد داشت و طبیعتاً در صورت اجرای ناقص یا ناصحیح، دیگر شاهد آن پیامدهای مثبت نخواهیم بود. از جمله‌ی این آثار اصلاح نظام و بوروکراسی اداری، افزایش کارایی و … است. طبیعی است که در درازمدت مردم انتظار دارند شاهد نتایج مثبت اجرای شفافیت در جامعه باشند و اگر پس از گذشت مدتی تغییری در وضعیت احساس نکنند، پی به کاذب بودن اقدامات دولت خواهند برد. از طرفی شفافیت با از بین بردن زمینه‌های فساد، موجب حذف تدریجی افرادی می‌شود که باعث پدید آمدن فساد و دروغ در یک سیستم می‌شود و بدین ترتیب با حذف افراد ناکارآمد بهره‌وری و بازده سیستم اداری و حکومتی یک کشور همواره رو به افزایش خواهد بود.

بنابراین شاید بتوان در کوتاه‌مدت با انتشار اخبار و اطلاعات نادرست تحت عنوان شفافیت و باهدف سوءاستفاده از آن، مردم را به‌اشتباه انداخت ولی با توجه آنچه گفته شد و در درازمدت این امر عملی نخواهد بود. لذا در جواب سؤال «آیا با شفافیت می‌توان دروغ گفت یا نه؟» باید بگوییم «خیر»؛ در صورتی‌که شفافیت به‌درستی اجرا شود.

 


[1] برای نمونه می‌توانید بخشی از تجربه‌ی سه کشور انگلستان، ایالات متحده‌ی آمریکا و نیجریه را از طریق لینک‌های زیر مطالعه کنید.

[2] منظور Linked Open Data است که تحلیل داده‌های متصل معنی می‌شود.

[3] Crosscheck

[4] برای مطالعه‌ی سطوح مختلف انتشار داده می‌توانید به لینک مقابل رجوع کنید. http://opendata4iran.ir/post/28