همواره اختلاف طبقاتی یکی از بزرگترین موانع دستیابی به عدالت اجتماعی بوده است. «مارکس» [1] در نظریه «آگاهی طبقاتی» خود معتقد بود در نظام اجتماعی فئودالی، مردم تحت فرمان یک فئودال بودند و به دلیل بزرگی زمینهای فئودالها و عدم ارتباط رعایا با یکدیگر، آگاهی طبقاتی شکل نمیگرفت. امّا در جوامع صنعتی بر خلاف جوامع فئودالی، مردم به دلیل کار کردن در کنار یکدیگر از اوضاع اطرافیان خود آگاهی مییابند و این آگاهی از اختلاف طبقاتی منجر به انقلابهای مدنی میگردد. آگاهی طبقاتی همان مفهومی است که ما از آن با عنوان «شفافیت» یاد میکنیم؛ امّا این بار نه برای ایجاد انقلاب بلکه برای جلوگیری از نارضایتی و ایجاد اعتماد مردم به دولت ها.
یکی از خبرهایی که هر از چندی سر و صدای زیادی در جامعه میکند، خبر فیش حقوقیِ حقوقبگیران دولت است. اخیراً خبر فیش حقوقی 26 میلیون تومانی یک مدیر عامل بیمه دولتی باعث ایجاد نارضایتیهای بسیاری شد. این درحالی است که تبصرهء ماده 76 قانون مدیریت خدمات کشوری اشاره می نماید: سقف حقوق ثابت و فوقالعاده مستمر نباید از (7) برابر حداقل حقوق ثابت و فوقالعادههای مستمر تجاوز کند. نارضایتی مردم را میتوان از نظرات ذیل این فیش حقوقی افشا شده دید: [2]
امّا آنچه برای نویسنده مهم بود، عدم آگاهی مردم از مبالغ هنگفتی است که بعنوان کارانه به پزشکان پرداخت میشود و بسیاری از مردم تا به حال از آن بیخبر ماندهاند. عدم شفافیت در توزیع منابع به گونهای است که قطعاً بسیاری از مردم نمیدانند در این کشور پزشکانی هستند که ماهیانه 180 میلیون تومان تنها بعنوان کارانه دریافت میکنند. عدم شفافیت در درآمد پزشکان به معنای آگاه نبودن همکاران آنها در تیم درمانی نیست، بلکه به معنای امکان ایجاد فساد است؛ فسادی که اخبار آن به وسیله مردم دهان به دهان میچرخد و نارضایتی و بی اعتمادی عمومی را ایجاد میکند.
اخبار ضد و نقیض در مورد کارانه و درآمد پزشکان همواره از مشکلات جدّی وزارت بهداشت بوده و هست. با یک جستجوی ساده در موتورهای جستجو میتوان اخبار گوناگون در این زمینه را مشاهده کرد. از یک طرف محمّد آقاجانی، معاون وزیر بهداشت، در خردادماه 93، در مورد میزان فعلی کارانه پزشکان، پرستاران و کادر درمانی اینطور توضیح داد:
«آمار و ارقام نجومی که بعضاً درباره میزان کارانه پزشکان گفته میشود صحت ندارد، پزشکان متخصص و اساتید دانشگاه که مطب ندارند و تمام وقت در بیمارستانهای دولتی کار میکنند، کارانه زیر 10 میلیون تومان میگیرند.» [3]
و از طرف دیگر در اسفند سال 1393، 6 نماینده اقتصادی مجلس (احمد توکلی، محمد حسن نژاد، جعفر قادری، مصباحی مقدم، محمدمهدی مفتح و الیاس نادران) درباره تعرفه پزشکان متخصص به رئیس جمهوری، دکتر روحانی نامه انتقادی مینویسند و عنوان میکنند:
«به عنوان مثال دریافتی معاون درمان وزیر محترم که متخصص قلب است از بیمارستان امام حسین علیه السلام در تابستان 1391 ماهانه بین 61 تا 83 میلیون تومان بود! مگر این دسته از پزشکان در تولید ملی چقدر نقش دارند که بیش از این توقع دارند؟ دیگر از جراحان صحبت نمیکنیم. کجایِ دنیایِ دارایِ حساب و کتاب اجازه چنین تبعیضات فاحشی در بخش درمان را که بازار دارای ناقصی های بسیار است، تحمل میکنند؟ در این بازار نمیتوان سرنوشت مصرف کننده را که مضطر و بی اطلاع از خدمت مورد معامله است، به دست بازار یعنی تمایلات عرضه کننده(پزشکان)، سپرد.» [4]
در چنین فضای آشفته و غیر شفافی، زمانی که وزیر بهداشت در مورد درآمد همکاران خود میگوید: «همکارانم با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند.» [5] مردم اعتماد و باور نمیکنند چرا که این ارقام نجومی را از طرق مختلف غیررسمی میبینند و میشنوند و این در حالی است که واقعاً پزشکانی هم هستند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند و درآمد پایینی دارند.
اگر کارانه پزشکی 180 میلیون تومان است و دولت برای این پرداخت دلیل موجهی دارد باید مردم بدانند و اگر این پرداخت از چنگال قانون و واحدهای نظارتی فرار کرده است باید با ایجاد شفافیت جلوی آن گرفته شود. در غیر اینصورت، این عدم شفافیت در درآمد حقوقبگیران دولتی راه را برای فسادهای بزرگ باز میگذارد. به همین دلیل برای ایجاد اعتماد عمومی و جلوگیری از پرداختهایی که شبهه فساد دارند، باید درآمد پزشکان و البته مدیران و دیگر اعضای کادر درمانی شفاف باشد تا مردم با واقعیتهای جامعه خود آشنا باشند. زمانی که فضا غیر شفاف است، بی اعتمادی و مشکوک بودن مردم، امری طبیعی است.